سفالینههای لعابی ایران زمین
در اواخر قرن ششم هجری در دوران پایانی سلجوقیان هنر سفالگری ایرانیان به عالی ترین مرحلهی خود نائل شد.
این هنر با شور و شوق خاص و قدرت ابداع دائم، سبکهای گوناگون حیرت آوری به وجود آورد که با تمام تحولات عمده روح ملی منطبق بود و با ظرافت و دقت کامل مراحل جدید تجربه ها و روابط جدید فرهنگی و قواعد و سنن تازه را جلوه می داد، و در عین حال رسوم باستانی را محفوظ میداشت.
البته هنوز این هنر مراحل تکاملی در پیش داشت، اما در اثر رقابت هنرهای دیگر، استعداد هنرمندان پراکنده شد و در یک نسل بعد، یعنی در دوران استیلای وحشتناک مغولان هنر سفالگری ایران در میدان رقابت عقب افتاد.
پیش از دوره سلجوقیان مراکز عمده تولید این صنعت معین و معروف بود. سفالگری تجارتی ایجاد کرده بود و ظروف سفالی ایران به هندوستان آناتولی و آسورستان صادر می شد. اگرچه فقط نام چند شهر مشهورتر از قبیل ری و کاشان و ساوه و سلطان آباد، در مغرب زمین معروف است، در واقع هنر سفالگری یکی از صنایع ملی بود و در بیشتر از پنجاه شهر رواج داشت.
در اواخر دوره سلجوقیان سلیقه مردم ترقی کرد و هنر سفالگری نیز بیش از پیش معرف ذوق و اندیشۀ زمان گردید.
رواج و رونق شعر ذوق زمانه را لطیف کرده بود شعر و شاعری با نابغه بزرگی چون فردوسی و شاهنامهی او که خلاصه تجربهها و جامع خصال ملی بود، به اوج کمال رسیده بود و گروه جانشینان بزرگوار او در راهی که او گشوده بود پیش میرفتند.
شهر ری خصوصاً یکی از پایتختهای فرهنگی جهان شد، اما ثروت و قدرت دولت نمیتوانست بعضی آثار انحطاط را که تا حدی سبب آن خود دولتیان بودند را از میان ببرد متانت اخلاقی سلاطین نخستین در جانشینان ایشان به تجمل و ظاهر سازی بدل شده بود زدوخوردهای محلی و از همه ،بدتر، اختلافات و منازعات دینی رواج داشت.
با این حال چنان که اغلب پیش میآید تمدن رو به زوال ایران در ن دوران هنوز در اوج ظرافت هنری بود. ياقوت درباره شهر ری مینویسد : من شهر مشهور ری را دیدهام شهری است که زیبایی عجیبی دارد. بناهای آن با آجر پخته بنا شده و دارای کتیبه های رنگین درخشان است
- هزاران مسجد ومناره با کاروان سراها و حمامها و قصرها و باغها شهرتی بسزا برای این شهر پدید آورده است. در این شهر، مجموعه های چینی بسیار در مالکیت افراد بود. شهر ری مرکز همۀ هنرها و علوم به شمار می رفت و چه در خود شهر و چه در حوالی آن سفالینه هایی ساخته شده که در زیبایی بی همتاست.
اقامت دربار در ری موجب شد که نه تنها تاثیر هنر نواحی دیگر بلکه خود هنرمندان به این شهر جلب شوند. بنابراین، وجود سبکهای گوناگون در این شهر کاملاً طبیعی است. از جمله آثاری که باقی مانده دو ظرف متعلق به قرن ششم از همه مهمتر است یکی از این دو طرح درشت دارد که نمونه آن در قرن پیش ایجاد شده و در اوایل قرن ششم کمال یافته بود دیگری به شیوه مینیاتور است.
طرح اولی نه تنها درشت است همان احساس قدرت و عظمت را که خاصه هنر ساسانی بود القا می کند نقشها اغلب در خطوط دور محصور شده است. تنها سر شاهی با پای عقاب ممکن است از خط محیط بیرون بزند تا نشانه قدرتی انقیادناپذیر باشد.
- طرح بعضی از بشقابها که به نسبت سالم مانده است با قلم مو و حرکات تند رسم چندبرگی به دقت و ظرافت تمام آراسته شده است. شده و زمینه نقشها با نخل و گلهایبیننده ایجاد اما اگرچه قالب طرحها درشت است. نقوش همه درشت نیستند.
مثلاً در یکی، امیری صراحی و ساغری در دست دارد و گویی روح عمر خیام در او دمیده است . نقشهای فرعی اجمالی و ساده است. از دو حاشیه که نقش میانی را محصور کرده یکی گلبرگهای درشت نامنظم است و دیگر حلقه گلهای جفت بسیار ظریفی است.
- طرح دومی، که نوع آن بسیار بیشتر است و به نسبت آن دیگری به نوع سفالینه های منقش لعابی ری بیشتر نزدیکی دارد شاید به دست استاد تذهیب کاری که کتابهای گران بهای بسیار را زینت کرده بود ابداع شده باشد.
قدیمترین مینیاتوری که در دست هست اگرچه به این قدمت نیست. نزدیکی این دو هنر را اثبات میکند موضوع هایی که در این سبک به کار رفته اغلب از زندگی مایه گرفته است؛ مانند تاج گذاری ،امیران سواران بازداران بزم در باغ و مانند آنها این مجالس، که از زندگی اشرافی اقتباس شد معمولاً در حاشیه هایی محصور است که در آنها نقش جانوران قدیم ایرانی چنان که نظیر آنها در هنر بافندگی هم دیده میشود، رسم شده است.
نمونه مشهور این شیوه که تاریخ ۵۸۶ هـ.ق دارد از نظر تصور هنرمند با شیوه درشت، که نقشهای فرعی تزیینی در آن به کار می رود، قابل مقایسه است.
اما به خلاف تصور عموم مرکز سفال سازی ایران کاشان بود نه شهر ری.
کاشان از قرن پنجم تا قرن یازدهم پایتخت این هنر شمرده میشد تیله شکسته هایی که در آنجا به دست آمده لاقل پنج برابر جاهای دیگر است و این خود کثرت تولید صنعت سفالینه را در آن شهر ثابت میکند.
- اینکه در زبان فارسی سفال لعابی منقش را به شهر کاشان نسبت داده و کاشی خواندهاند خود مؤید این معنی است. این تیله شکسته ها را چون قیمتی نداشته اند به جاهای دور نمی برده اند بلکه هر جا پیش می روی زباله ها می ریختند؛ به طوری که همیشه میتوان گفت که تیله ها هر جا یافته شود، ساخته همان محل است و این تیله های شکسته وسیلۀ کشف محل کارگاههای سفالگری است.
خانواده های ایران فرزندان بسیار داشتند و چون مصرف ظرفهای سفالی در سراسر کشور بیشتر میشد فرزندان هنرمندان از موطن خود مهاجرت میکردند و مهارت هنری خود را به نقاط متفاوت دیگر عرضه میداشتند و در جاهایی که اجتماعی در حال توسعه بود اما هنر سفالگری رونقی نداشت کارگاه میساختند این نکته موجب شده است که امروز سبکهای متفاوت را از هم تفکیک نتوان کرد.
در حفاریهایی که اخیراً در گرگان به عمل آمده ظرفهای گران بهایی کشف شده که در زیبایی و مرغوبی کم نظیر است.
محراب کاملی در نهایت ظرافت و زیبایی در خرابه های مسجدی از زیر خاک بیرون آورده شده است. گرگان نه تنها از ری و کاشان ظرفهای سفالی وارد می کرد. بلکه استادان این فن را نیز دعوت میکرد که در آنجا اقامت کنند و این نکته از تیله شکسته های کوره های سفال پزی نمایان است این استادان از سبک بومی پیروی میکردند و گاهی در آن سبک تصرفاتی روا می داشتند
بعضی از سفالگران مشهور کاشان در شهر تبریز نیز کوره ها و کارگاه هایی بر پا کردند. سفالهای تبریز نسبت به سفالهای شهر ،کاشان از حیث بدنه کمتر مرغوب اند رنگ سبز آنها کمی روشن تر است و خطوط و منحنیهای آنها به ظرافت ظرفهای کاشی نیست. قم و کرمان و اصفهان و یزد و شیراز و سلطانیه نیز شهرهایی بودند که در آنها سفالگری در زمانهای متفاوت رونق داشت؛ اما اینکه کارشان چه نوع بود و از آنها چه باقی مانده است و هر ظرفی در کدام شهر ساخته شده مسائلی است که اهل فن باید به آنها جواب بگویند.
سفالگران ایرانی آن زمان همۀ رموز این فن را آموخته بودند و از جهات بسیار در این هنر مشکل و دقیق استادی تمام .داشتند این ،استادان به خلاف همکاران چینی خود در جزئیاتساخت لباسهای متفاوت وارد نشدند در این کار استادان چینی دقیقه ای را فرو نگذاشته صیقل کاری ظروف ،هم که در خاور دور به اعلا درجه کمال رسیده بودند در ایران مورد توجه قران نگرفت هنرمند ایرانی به نکات دیگری اهمیت می گذاشت؛ مثلاً حالت شاعرانه طرح های تندوره ترجیح میداد و به اصالت جنس بیشتر توجه می.کرد استاد ایرانی جنس ظریف و شکنانه مان را به بهترین وجهی عرضه میکند و طراحی و زینت ظریف و نشاط انگیز ظروف که پر از معنی است.
و قوه تخیل بیننده را تحریک میکند، درست همان است که از جنس سفال میتوان توقع داشت.
اگرچه هنر سفالگری ایران آسان به نظر میرسد و با آنکه هنرمند ایرانی عمداً می کوشد که نشان بدهد از کار کردن با سنگ و فلز پرهیز کرده است. استادان سفالگر ایرانی در این هنر به مقام نائل شده اند. ساختن ساده ترین نوع سفال، کاری است که از آنچه در ابتدا به نظر میرسد بسیار دشواریاست. اول باید خاک را انتخاب کرد و از الک بسیار ریز گذراند تا یکدست نرم شود.سنگ چینی معروف است مخلوط کرد.
آنگاه که آن را با ماسه یا سیلیس یا در کوهی نرم به ظرف را باید از لعابی پوشانید که نقش پذیر باشد. این لعاب باید از ماست و سرشیر نرم تر باشد و در اثر حرارت به بدنه ظرف خوب بچسبد بعد از آن میتوان نقش منظور را روی سطح ظرف طرح یا در آن کنده کاری کرد چون این کار انجام گرفت باید ظرف را با لعاب فلزی صیقل داد این لعاب را میتوان از قلع یا سرب یا مس گرفت وقتی این صیقل به میزان معینی حرارت ببینند. آب میشود و به پوششی شفاف یا مات یا شیشه ای رنگین تبدیل میگردد.
نقاشی های پررنگ در سفال رنگین یا میناکاری به مینیاتورسازان قرون ششم و هفتم برای تزیین طرح های گران بها میدان و مجال هنرنمایی داده است.
حرارت دادن یا گداختن سفال کار ظریفی است که در آن خطر اشتباه بسیار است. ظرف ترد ممكن است زود خم شود یا بشکند لعاب ممکن است درست مخلوط نشود. حرارت ممکن است زیادتر یا کمتر از حد لزوم باشد یا زود تغییر کند.
البته اگر کوره های برقی با دستگاه های تنظیم در دسترس باشد یا اگر شیمیدانان یا مهندسان کوچکترین فعل و انفعال شیمیایی را تحت نظر داشته باشند این کار دشوار نیست؛ اما در ایران همۀ این مراحل به سختی انجام میگرفت و اکنون قرین و دلایل بسیار در دست است که از روی آنها معلوم میشود ضایعات کم نبوده است. منتها در سفالگریهای آسان تر مخاطرات نادانسته یا پیش بینی نشده بسیار است.
بنابراین، طبیعی بود که استادان اسرار هنر و مهارتی را که به این دشواری کسب میکرده اند با دقت در خانوده و شهر خود نگه دارند یکی از کارگاههای مشهور سفالگری کاشان قریب سه قرن در انحصار یک خانواده بوده است.
در این ناحیه تسهیلاتی برای این هنر وجود داشت. در جویبار باغ فین بهترین نوع سنگ کر را که چون کوبیده شود به صورت ذرات شفاف سخت و بسیار سفید در میآید میتوان یاد کارگران ماهر کوشنده و قانع نیز در آنجا بودند و به این سبب شهر کاشان مزیتی یافته بود که موجبشد قرنها صنعت سفالگری را در انحصار خود داشته باشد. سبکهای گوناگون سفالگری کاشان در همان جا ابداع میشد.
ظرفهای لعابی منقش رنگ شفاف تری داشت و برق آنها از آنچه در شهرهای دیگر ساخته میشد بیشتر بود هنرمندان این شهر طریقه حرارت دادن به قطعات بزرگ را آموخته بودند و به این سبب ساختن محرابهای سفالین لعابی منحصر به کاشان شده و گویا همه مسجدها و زیارتگاههای ایران به داشتن چنین محرابهایی شوق بسیار نشان می دادند.
یکی از مشهورترین این محرابها که امضای ابوزید دارد و مورخ به سال ۶۱۲ هـ. ق. است در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در مشهد وجود دارد و این زیارتگاه مقدس گنجینه ذخایر و ثروتهای مشهور است تا کسی این آثار زیبای حیرت انگیز را به چشم نبیند. باور نمی کند.
این محراب که با قدرت و متانت معماری طراحی شده و طاق نماهای هلالی تو در تو صورت در هم پیچیده ای به آن داده در خانه های محیط بر یکدیگر دارای کتیبه های برجسته به رنگ کبود روشن است که در زمینه جالبی از برگهای موطلایی و سفید قرار گرفته و ستونها و هلالها به همان رنگ آبی فیروزه ای این کتیبه ها را محصور کرده است.
مجموع این محراب درخشندگی و شفافی زرینی دارد که در نظر اول همۀ نقوش و خطوط را تحت الشعاع قرار میدهد. در حقیقت، منظره آن چنان حالت وجدی در بیننده پدید می آورد که در عالم هنر مانند آن وجود ندارد. این محراب مظهر جلال و حشمت و دروازه ای به سوی عالم هیجان مذهبی است. مساحت این محرابها گاهی به ۷۰ فوت مربع میرسد اما جزئیات طرح آنها چنان با ظرافت و دقت به وجود آمده که گویی جواهری است که به دست استاد ماهری ساخته شده است.
خانه داخلی طبعاً قبله نمازگزار است اما عابد حقیقی با خواندن دعاهایی که در آن خانه قرار گرفته روح خود را برای عبادت آماده میکند و گاهی نیز درخت زندگی در وسط این خانه جا دارد که هیچ عابد ایرانی از مفهوم آن غافل نیست.
گذشته از محراب گاهی سفالگران کاشان برای پوشش تمام دیوار یا تزیین قسمت پایین آن کاشی میساختهاند این کاشیها اغلب به شکل ستاره است و میان آنها گاهی چلیپای فیروزه ای قرار دارد در نقوشی که برای تزیین مسجدها به کار می رفته فقط نقشهای انتزاعی معمول بوده است،
اما شکل صلیب اغلب در این نقوش تکرار میشود. با این حال، هر یک از اشکال ستاره طرح خاصی داشته اما همه به یک شیوه بوده است. تنوعی که در طرح ها دیده میشود اغلب مایه حیرت است. در بیشتر این نقشها قرینه وجود دارد، اما بعضی از آنها. مانند دو کاشی که در محور لوله مضبوط در موزه ارمیتاژ ،است به کلی از قرینه سازی دور است. زیبایی و متانتی که در این نقشها هست نتیجه احساس دقیق هنرمندانی است که به نهضتی که در این دوره واقع شد ایمان داشتند و مشق و تمرین دقیق که در خطاطی می کردند از جمله مقدمات و لوازم استادی در این فن شمرده میشود
دور کاشیها را حاشیه های پهنی فرا میگرفت که در آنها برای مسجد دعا، و برای قصر شعر می نوشتند و مجالس میان این حاشیه تصویر همان شعرها بود دکتر بهرامی درست گفته است که کارهای این کاشی کاشیها مانند ورقهای کتاب است که دوام بیشتری دارد بعضی از این نوشته ها مانند دو که در موزه بوستون و موزه قاهره ضبط است مشتمل به است که در تشخیص و تعیین زمان این سفالگری های مهم به محقق کمک می کند.
همین شیوه ها و طرح ها که در ساختن محراب به کار رفته در اشیای دیگر مانند چهار پایه و کاسه نیز مورد استفاده واقع شده و به خوبی نشان میدهد که این شیا نیز به دست همان سازندگان کاشیها ساخته شده است.
استادان کاشان برای مشتریان ثروتمندتر تزیینات بیشتری به کار میبردند. چند نمونه در دست است که در آنها صحنه هایی از دربار و گفت وگوی درباریان نقش شده است در این مجلس شاهزاده ای تصویر شده که جامه فاخری بر تن دارد و هاله ای دور سر اوست و پشت سرش زمینه پرگلی است که بر سطح طلایی نقش شده است. تصویر این امیران و شاهزادگان نمونه طرز تفکر و اصول اخلاقی و اجتماعی آن عصر است.
پر نقش ترین ظرفی که از سفال ایران باقی مانده صحنه ای است از محاصره قلعه ای که در داخل ظرف بزرگی نقش شده و این ظرف اکنون در تالار فریر موجود است.
این مجلس به یقین یکی از وقایع تاریخی را نشان میدهد نامهایی که میتوان ،خواند، اما با اشخاص تاریخی تطبیق نمی توان کرد معرف قهرمانان این صحنه است. دیوارهای شهر با طرح های معرق کاملاً نمودار است. بسیاری از اشخاص کاملاً زنده و در حرکت جلوه میکنند و صحنه جنگ روی هم رفته تاریخ نظامی این دوره را روشن می سازد.
البته نمیتوان گفت که نقاشان مینیاتور آن عصر در ساختن چنین مجالس دقیق و پرجمعیت توفیق بزرگی یافته اند جز در لبه طرح صحنه نقاشی نه با شکل ظرف ارتباط دارد، نه در ترکیب ساختمان آن نظم و قاعده ای رعایت شده است پشت ظرف تصویر (۵۹ صحنه شکاری را نشـ میدهد و شامل تصویر شکارچیان است که در پی شکارهای قوی جثه ای هستند و این نقو سایه وار روی زمینۀ روشنی کشیده است این نقش که به شیوۀ معمول دیرین است رضایت بخش است. حاشیه دور آن که مشتمل بر کتیبه ای به خط کوفی است نیز زیباست. علاوه بر این طرح های تجملی، استادان سفالگر کاشان ظرفهایی به سبک های متفاوت سال که از نظر سلیقه و زیبایی قابل توجه است. نوع مشخص آن بسیار نازک و سبک است.
این ظرفها روی پایه بلندی قرار گرفته اند و دارای قاعده ای ظریف و دیواره های خوش ترکیب براقی هستند که روی هم به آنها شکل زنگ وارونه میبخشد. متخصصان اغلب درباره این ظرفها گفته اند که زیباترین قالب سفالگری است. این نمونه ها اغلب با خطوط شعاعی که نوشته هایی در میان آنها هست و طرحهای حلقه ای که به تناوب آنها را در بر گرفته زینت شده اند و گاهی نقطه ها و خط های بسیار نازک که به باران گلبرگ میماند در فواصل آنها قرار دارد.
درون ظرف ها گاهی با کتیبه های عربی که از کاشی محرابها اقتباس شده آراسته است. رنگ این ظروف بسیار متین ،است زیرا فقط سیاه و کبود روی سفید صدفی نقش شده است. کاشان از معادن ،لاجورد که در جنوب وجود دارد استفاده فراوان می.کرد. این سنگ بعدها به چین برده شد و در آنجا به نام «آبی محمدی» معروف گردید و در خزاین چین مانند طلا حفظ می شد،
اما استفاده از این ماده مستلزم دقت خاص در ترکیب آن با مواد دیگر بود. در قرن هشتم که رنگ کبود برای زمینه طرحها معمول و متداول بود سفالگران ایران تنگها و کاشی ها و ظروف را با طرح ظریف سفید روی متن طلایی می آراستند. از نظر فنی چند کوزه و تنگ مشبک که به جا مانده است برجسته ترین نمونه هنر سفالگری کاشان به شمار میرود این ظرفها دارای پوستهای خارجی است که مشبک شده و به نحو زنده ای کالبد جانوران و گیاهان را نشان میدهد فن مشبک کردن ظرفها در اواسط قرن ششم به کمال رسید. این هنر چنان دشوار است که حتی امروز بیان اصول فنی آن آسان نیست. شاید منشأ این هنر ساختن فانوس باشد.
عالی ترین نمونه این کار کوزه ای است متعلق به سال ۶۱۲ هـ . ق که اکنون در موزه متروپولیتن محفوظ است. تاریخ مزبور نماینده زمانی است که این نوع سفالگری به مرحله کمال رسیده بود.
اما درباره سفالگری مشهورری چه باید گفت راستی که این آثار مستغنی از تحسین است. طراحانی که روی این سفالها کار میکردند استادی تمام داشتند و سلیقه و قوه ابداعشان بی نقص بود و حاصل کار ایشان در زیبایی رقیب .ندارد این نقاشان مجالس شکار یا چوگان امیرزادگان را روی زمینه سفید یا لاجوردی میکشیدند و خطاطان به شیوه ای که از کتیبه های کوفی کاشان ظریفتر ،بود عباراتی روی ظرفها مینوشتند و این شیوه در کمال پختگی و استادی بود.
در بعضی از این ظرفها نیز زیباترین نمونه خط کوفی ریز به جا مانده است. همچنین طراحان ترنجهای زیبا و پرکاری بر سفالها رسم میکردند که بعدها به عنوان نقش مرکزی در طرح قالیهای بزرگ قرن دهم به کار رفت از خصوصیات کار ایشان اسلیمی هایی بود که دیواره ظرف را با دو خط به هم پیچیده که یکی بر دیگری محیط و در عین حال هر دو موزون ،بودند میپوشانید این هنر بیننده را به یاد دوئت های موسیقی می اندازد.
سفالگران ری نیز در قسمت فنی توفیق بزرگی یافتند. زیباترین ظرفهای کار ری آنهایی است که دارای نقوش برجسته است. طرح را جداگانه میساختند و به رنگ طلایی می آراستند و آنگاه آن را روی ظرف می چسباندند. این نقشهای طلایی روی زمینه سفید، شفافی قرار میگرفت. گاه نیز مانند تنگی که دسته اش به شکل شیر است طرح طلایی روی کبود مایل به بهش که هم لطیف و هم تجملی است، واقع میشد. این شیوه را گاهی در طرح اندام انسان نیز به کارمی بردند.
استادان ری در ساختن کوزه های کوچک هم مهارت داشتند. در این کوزه ها ردیف جانوران خیالی در نوار سیاهی روی زمینه آبی رسم میشد. در کوزه های دیگری که شاید متعلق به قرن ششم است خط کوفی درشت و برجسته یا شکل جانوران به همان سنگ به کار رفته است. گاهی کارگران ری در مشبک سازی با کاشان رقابت میکردند، اما دیواره ها را به قدری نازک میساختند که نور از آنها میگذشت و شکلها را با انوار درخشان طلایی جلوه داد.
همچنین کوزه های ترشی و مربا ساخته اند که اغلب شاهوار است در شانه این ظرف ها نیز ردیف جانوران خیالی نقش کرده و دور گردنۀ آنها خطوط کوفی شبیه آنچه در بناها به کار می رفت نوشته اند و دور تنه ظرف به خطوط اسلیمی آراسته است. در همۀ این نقوش نوع سهل انگاری و بی دقتی مشهود است اما با این حال، شکل کوزه و مجموع طرحها جلوه و جذابی خاصی دارد.
ظرفهای ساوه را به آسانی نمیتوان وصف کرد. اگر از چند قطعه بسیار نادر بگذریم، اغلب خصوصیات سفالگری ری و کاشان را به طور ناهنجاری توأم کرده اند.
سفالگران ساوه ظاهراً به مجالس شکار توجه خاص داشته اند و شاید نقش سواری که به گرگ درنده ای شمشیر می زند در ساوه ساخته شده باشد اما آن را به کاشان هم می توان نسبت داد. یک ظرف بسیار بزرگ و مجلل در دست است که خارج آن کار کاشان یا ساوه می نماید اما داخل آن طلایی و برجسته است دیواره های صاف آن شبیه کار ساوه و شکل داخل آن مانند آثار کاشان است آیا میتوان گمان برد که هنرمندی کاشانی به ساوه رفته تا ظروف سفالگران آنجا را زینت کند؟
به بعضی از ظرفهایی که در ساوه پیدا شده خصوصیات کارری و کاشان را با هم جمع دارد
در اینجا طرح زیبایی به سبک مینیاتور ری دیده میشود که شامل بعضی تزیینات غیر معمول نیز هست. نقش شیربانی که شیر دست و پادراز بی اعتنایی را به راه میبرد خانی از جنبه فکاهی نیست ترنج و حاشیه و رنگ اینجا بیش از شیوه کاشان است؛ گویی طراحی از اهالی ری خدمت یکی از رقیبان کاشانی خود درآمده است.
در ساوه به قدری سفالینه های منقش به شکل جانوران یافت شده که گمان میرود نقش جانوران از خصایص کار هنرمندان این شهر است. زنده تر و جاندارتر از همه شیر عظیمی است که خود این ادعا را که ایرانیان پس از اسلام استعداد پیکرسازی را از دست داده اند باطل میکند.
اما البته با وجود زیبایی و ظرافت خطوط پشت و قسمتهای هموار پوست بدن آن را مجسمه ی کامل به معنی واقعی نمیتوان شمرد زیرا شانه اش استخوان ندارد و گوشهایش بی روح و چنوسیست و دستهای جلو به دو چوبه شباهت دارد. خلاصه آنکه اگر از نظر هنر پیکرسازی به آن نگاه کنیم، نقص های بزرگ میبینیم ولی از نظر هنر تزیینی ساده با حرکات سریع و زیبا که به حرکت خطاطان شبیه است و خصوصاً رنگ فیروزه ای که آن را به سفالگری بیشتر از مجسمه سازی قلم نزدیک میکند آن را قطعه بسیار گیرای ارزنده ای می توان شمرد.
شاده شیوۀ سلطان آباد قطعات عجیبی دارد که گویی در مرحلۀ تحول بوده است. این دو نمونه قطعاً به سبک کاشان است. در کاشان بود که نوارهای ساده آبی و سیاه و سفید را با زیبایی و شکوه اشرافی به کار میبردند. شبدر کوچکی را که در مرکز ستاره شش پر رسم عیناً از روی یکی از ظروف کاشان برداشته اند زنجیره های آن اثری از ری دارد و تمام آن گویی روی هم رفته نقش ترنج ستاره ای استادانه و مکملی است که سفالگران ری بسیار به آن علاقه داشتند، اما اغلب به صورت ساده تری به کار می بردند.
ولی سفالگران سلطان آباد در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم سبک خاصی برای خود ابداع کردند که الحق سزاوار تحسین است؛ ترنج چهارپر داخل ظرف را با تصویر بسیار زنده ای پر می کردند در این تصویر خرگوشی قوی میان شاخ و برگهایی به رنگ روشن سفید رسم شده که ابداعی بسیار تازه است. بعضی از این ظرفها در اثر حسن اتفاق بر جا مانده و برق و جلای آنها طوری است که گویی دیروز از کوره درآمده است. همچنین تازگی لعاب به خوبی نشان میدهد که این ظرفها در اصل تا چه اندازه کامل بوده و لعاب صاف و شفاف تا چه حد به زیبایی آنها می افزوده است.
متداول ترین رنگهای شیوۀ سلطان آباد سفید شکوفه ای در زمینهٔ تاریک و خطهای باریک آبی است. شاید زیباترین نمونه ای که از این سبک مانده نقش غزالی است که هنگام گریز زخم جانکاه خورده است اینجا همان فاجعۀ زندگی حیوانی با همان نظر و احساس صمیمانه ای که ایرانیان همیشه در بیان آن استاد بودهاند جلوه می کند.
هنرمندان ایرانی با هر ماده ای اگرچه حقیر و ناچیز بود هنرنمایی میکردند.
در نظر ایشان، هیچ از آن گفت، میدانستند که چیز نبود که قابل زیبا شدن نباشد ایشان ،نیز چنان که گوته قرنها پس اولین وظیفه هنر بالا بردن ارزش ماده است. شاید به مفهومی که بعدها هگل در عبارت آورد نیز معتقد بودند که «وظیفه و مأموریت هنرمند آن است که اهمیت صورت را نشان دهد و کیفیات خاص مواد را جلوه گر و آشکار سازد.